ارسطوارسطو، تا این لحظه: 11 سال و 26 روز سن داره

مامانهای مهربون بیان

عروسک پارچه ای فانتزی

کاردستی واسه کودکان مهربون شما   لوازم مورد نیاز پارچه پشمی لوازم خیاطی چرخ خیاطی (اختیاری) پلی استر (نوعی الیاف مصنوعیه – برای پر کردن داخل عروسک)          قیچی   قدم اول برای ساخت یک عروسک پارچه ای، کشیدن شکلش روی کاغذه. اول شکل عروسکی رو که می خواید بسازید، توی ذهنتون مجسم کنید و بعد روی کاغذ  بکشیدش. (از زاویه رو به رو). مثلا یک همچین چیزی . سپس دورش رو با قیچی ببرید و طرح رو از توی کاغذ دربیارید. پارچه رو از وسط تا کنید تا دولایه بشه. (برای محکم شدنش می تونید از چند تا پونز استفاده کنید.) طرح کاغذی رو روش بزارید و با م...
22 تير 1393

تزیین دستمال سفره کودک

  یه تزیین خرگوشی برای دستمال سفره یا حتی تزیینی برای جشن تولد ناز نازی های کوچولو ببینید..... حالا این طرح را روی مقوای نازک رنگی پیاده کنید و به این صورت آماده کنید. با منگنه ثابتش کنید..... حالا باید دستمال سفره نارنجی را به شکل هویچ حالت داده ودرون حلقه خرگوشی قرار بدید....   ...
22 تير 1393

10 بازی برای ایجاد خلاقیت در کودک 1 ساله

  زمان بازی با کودکتان فقط زمان بازی و سرگرمی نیست، بلکه زمان آموزش درسهای زندگی به کودکتان هم می‌باشد.تازه‌ترین تحقیقات حاکی از آن است که خلق و خو و عادات انسان از دوران جنینی و 2 سال اول زندگی وی ناشی می‌شود و این نکته اهمیت آموزش و روش صحیح تربیت در سنین ابتدایی تولد کودک را نمایان می‌سازد.در این مقاله ما بازیهایی را به شما پیشنهاد می‌دهیم که علاوه بر سرگرم کردن کودکتان آموزشهایی را در جهت ایجاد خلاقیت و تقویت هوش و افزایش سطح هوشیاری کودک دلبند شما فراهم می‌آورد. 1 .کجا رفت؟ یک توپ کوچک نرم انتخاب کنید، آن را در یک ظرف درپوش دار بگذارید. از بچه بپرسید توپ کجا رفت؟ او را تشویق کنید که در...
18 تير 1393

کودکان را هفته ای دوبار حمام ببرید

  مادران عزیز کودک خود را در هفته دو بار حمام ببرید بخوانید گفته متخصصان را در این باره .   یک فوق تخصص نوزادان، بهترین زمان اولین حمام برای نوزادان سالم را 24 ساعت پس از تولد عنوان کرد.   ارسطو در حال حمام کردن       دکتر بابایی خاطرنشان کرد: نوزادانی که از مادران HIV مثبت و یا مبتلا به هپاتیت B به دنیا می‌آیند بهتر است درهمان ساعات اولیه تولد و قبل از تزریق واکسن‌های نوزاد و ویتامین K حمام شوند. این فوق تخصص نوزادان با بیان اینکه واژه نوزاد به دوران تولد نوزاد تا 28 روزگی اطلاق می شود، توصیه کرد: نوزادان طی این مدت دوبار در هفته حمام د...
18 تير 1393

خدا کیست؟؟؟ یک سالگی تا نو جوانی

مشکل بسیاری از کودکان این است که والدینشان انرژی آنها را صرف همه چیز، از کلاس های هنری، ورزشی گرفته تا کامپیوتر می کنند، اما از درس ایمان غافلند.. یک تا سه سالگی گرچه کودکان نوپا بچه تر از آن هستند که مفاهیم مبهم معنوی را درک کنند ، اما آن قدر بچه نیستند که نتوانند کلماتی درباره ی خدا را یاد بگیرند.  در شروع مهم آموزش کلماتی مانند خدا، کتاب قرآن و پیامبر است. اگر بچه ها به سادگی با این کلمات مأنوس شوند، بعدها پایه ای برای گسترش مفاهیم بزرگ تر خواهید داشت. باید پایه ای برای عشق و توجه به خدا بسازید که طبق گفته ی روان شناسان ، مهم ترین چیزی است که به کودکان خردسال، خدا را می فهماند     سه تا پ...
18 تير 1393

کودکان در مورد خداوند چه می دانند؟

  آیا تا به حال کودکان را در حال دعا کردن دیده اید؟ منظره کودکان چهر پنج ساله که دستهای کوچک خود را به سوی آسمان بلند کرده اند بسیار تماشایی و دلنشین است. در حالی که گاهی بزرگسالان در دعا کردن دچار اهمال می شوند ولی به نظر می رسد که قلب این کودکان سرشار از ایمان است. واقعا که شگفت انگیز می باشد     ژان پیاژه، پیشتاز سوئیسی محقق رشد کودکان معتقد است کودکان درک درستی از خدا ندارند و او را موجودی عظیم الجثه و نسخه جادویی والدین خود می دانند ولی تحقیقات جدید نشان می دهد که پیاژه، کودکان را دست کم گرفته است. کودکان ۴ ساله می دانند که دعا کردن با آرزو کردن متفاوت است و در واقع مکالمه ای میان...
18 تير 1393

داستان مادر

  داماد به شکل ناگهانی مهمانان را غافلگیر کرد . در حالیکه میکروفن رو بدست گرفته بود و میگفت : چه کسی حاضره مادرم   رو بخره و 3بار این جمله رو تکرار کرد. جزئیات این داستان بر میگرده به شب عروسی زمانیکه عروس و داماد در کنار هم   نشسته بودند ، عروس در گوش داماد گفت : مادرت رو از روی سکو بفرست پایین ؛ خوشم نمیاد .... و داماد میکروفن رو برداشت و گفت " چه کسی مادرم رو میخره ؟" حاضرین از این رفتارش بشدت تعجب کردند ، و 3 بار این جمله رو تکرار کرد ،   حاضرین جشن عروسی همگی سکوت اختیار کردند در این هنگام داماد انگشتر رو پر...
18 تير 1393

داستان عشق مادر

  در يک روز گرم تابستان ، پسر کوچکي با عجله لباسهايش را در آورد و خنده کنان داخل درياچه شيرجه رفت. مادرش از پنجره نگاهش مي کرد و از شادي کودکش لذت ميبرد. مادر ناگهان تمساحي را ديد که به سوي پسرش شنا مي کرد. مادر وحشتزده به سمت درياچه دويد و با فريادش پسرش را صدا زد . پسرش سرش را برگرداند ولي ديگر دير شده بود. تمساح با يک چرخش پاهاي کودک را گرفت تا زير آب بکشد، مادر از راه رسيد وا زروي اسکله بازوي پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت مي کشيد ولي عشق مادر آنقدر زياد بود که نمي گذاشت پسر در کام تمساح رها شود.کشاورزي که در حال عبور از آن حوالي بود ، صداي فرياد مادر را شنيد، به طرف آنها دويد و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را ...
18 تير 1393